سفارش تبلیغ
صبا ویژن





درباره نویسنده
زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت ... - آتش عشق
م . روستائی
بیان شوق چه حاجت که شرح آتش دل / توان شناخت ز سوزی که در سخن باشد ...
آی دی نویسنده
تماس با نویسنده


آرشیو وبلاگ
دی 86
بهمن 86
اسفند 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
خرداد 87
تیر 87
مرداد 87
شهریور 87
آبان 87
دی 87
فروردین 89


موسیقی وبلاگ


عضویت در خبرنامه
 
لوگوی وبلاگ
زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت ... - آتش عشق

آمار بازدید
بازدید کل :240174
بازدید امروز : 86
 RSS 

تنها ...

ای دل ! فردا تجلّی کامل عشق را کربلا نشانمان می دهد ... فردا حسین ، عطشان به دیدار معشوق می رود ... نه   نه دل ! اشتباه نکن ! عطش حسین ، عطش آب نبود  که عطش وصل معشوق بود و بس ... گمان نکن حسین رفت تا ما برایشان مشکی بپوشیم و برای لب های تشنه شان اشک بریزیم . نه ! حسین رفت تا عاشقی را یادمان بدهد ... فردا زینب تمام هستی اش را نثار معشوق می کند ... و چه هستی ای بالاتر از حسین ... عباس را هم که خودت بهتر می دانی ...

ای دل ! فردا ، همه ی دریا ها در حسرت این عشق می سوزند ... و خورشید از شرم این عشق ، قطره قطره آب می شود ...

دل من ! تو خودت خوب می دانی که آن 72 عاشق از کدام باده اینچنین مست بودند که همه فریاد شده بودند : بهای وصل تو گر جان بود خریداریم ...

کربلا ، عجب عشقبازی ای ببیند فردا ... آسمان ، انتهای نگاه عجب عشاقی شود فردا ... و خدا ، عجب عاشقانی را بخرد فردا ...

دل من ! دوستی می گفت نمی داند حسین عاشق تر است یا زینب ؟ تو چه فکر می کنی ؟ اصلاً عشقشان در ذهن من و تو می گنجد که بخواهیم با هم قیاسشان کنیم ؟ ... یا نه ! مگر نه این است  که قدر عشق  را فقط معشوق می داند ؟ پس من و تو را چه به قیاس عشق حسین و زینب ؟

ای دل ! فردا را هیچ وقت فراموش نکن ... لا اقل تو که ادعا می کنی در حسرت عشق می سوزی ، فردا را هیچ وقت فراموش نکن ... فردا ، روز عشقبازی عاشقان است ... عاشقانی چون حسین و عباس و زینب ...



نویسنده : م . روستائی » ساعت 12:57 صبح روز جمعه 86 دی 28